Android...سرزمین آندروید
دنياي دانلود انواع برنامه موبايل و نرم افزار وكتاب موبایل ،کتابهای اموزشی و مطالب اموزشی...
شنبه 19 آذر 1390برچسب:داستان دختری که خدا از او عکس میگرفت , :: 23:40 :: نويسنده : ABD دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه میرفت و بر میگشت. با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد. مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیل بدنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد. اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برقی که در آسمان زده میشد ، او میایستاد ، به آسمان نگاه میکرد و لبخند می زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار میشد. زمانیکه مادر اتومبیل خود را به کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار میکنی؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟ دخترک پاسخ داد: من سعی میکنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس میگیرد! باشد که خداوند همواره حامی شما بوده و هنگام رویارویی با طوفانهای زندگی کنارتان باشد. در طوفانها لبخند را فراموش نکنید!
نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند حالا دیدید که موافق موافق موافقم...پس دل دل نکن... لینک کن... |
||
|