Android...سرزمین آندروید
دنياي دانلود انواع برنامه موبايل و نرم افزار وكتاب موبایل ،کتابهای اموزشی و مطالب اموزشی...
دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, :: 22:25 ::  نويسنده : ABD
شهید مصطفی ملکی به دوستانش گفت «ناراحت نباشید، در حدیثی آمده است که اگر زمانی در آب گرفتار شدید با توسل به حضرت علی (ع) ذکر حیدر، حیدر را زمزمه کنید» این ذکر را گفتیم و آتش نیروهای بعثی در اروند به گلستان تبدیل شد.

 


 

شهید مصطفی ملکی

 ذکر «حیدر، حیدر» شهید «مصطفی ملکی» در جنگ تحمیلی خاطره‌های زیادی را برای رزمندگان زنده می‌کند، ذکری که وقتی بچه‌ها زمین‌گیر می‌شدند، آنها را نجات می‌داد و آ‌نها را به ادامه جنگ امیدوار می‌کرد.

ذکر «حیدر حیدر» برای «داوود احمدپور» که در دوران جنگ تحمیلی فرمانده گروهان لشکر 10 سیدالشهدا (ع) بود و امروز از راویان دفاع مقدس است، نیز یادآور روزی است که برای انجام عملیات «والفجر 8» در جزیره ام‌الرصاص، همان منطقه انحرافی عملیات توسط سردار فضلی توجیه شدند اما جان‌پناهی نداشتند و در فکر راه مناسبی برای عبور از اروند بودند.

وی این گونه روایت می‌کند: شهید «مصطفی ملکی» از بچه‌های شهرری و عاشق حضرت علی (ع) بودند و در هر مناسبتی ذکر ایشان را می‌گفت. پس از توجیه به ما گفته شد مأموریت سنگین و مهمی در پیش رو خواهیم داشت.

در این حین بچه‌ها به شوخی دست‌هایشان را روی شانه یکدیگر گذاشتند و برای یکدیگر فاتحه قرائت کردند و کمی هم نگران شدند.

مصطفی به رزمنده‌ها گفت «بچه‌ها ناراحت نباشید، در حدیثی آمده است اگر زمانی در آب گرفتار شدید با توسل به حضرت علی (ع) ذکر حیدر حیدر را زمزمه کنید، امیرالمؤمنین کمک‌تان می‌کند».

قرار بر این شد که با قایق به جزیره ام‌الرصاص حمله کنیم، در حالی که از زمین و آسمان آتش بر سنگرها و خاکریزها می‌بارید، در کنار رودخانه عرایض بودیم، رودخانه وسیع اروند به ما می‌نگریست و قایق‌ها روی آب منتظر شروع عملیات بودند، با بچه‌ها قرار گذاشتیم وقتی قایق روشن شد، ذکر «حیدر حیدر» بگوییم.

چند لحظه بعد «حسین رجبی» آمد. از او پرسیدیم «مصطفی کجاست؟» در جواب گفت «مصطفی مثل مولایش امیرالمومنین (ع) با فرق شکافته به شهادت رسید»؛ گویا گلوله‌ای بر فرقش اصابت کرده بود؛ پیکر مصطفی در جزیره ام‌الرصاص ماند تا چند سال بعد از جنگ تحمیلی توسط گروه تفحص پیدا شد.

آماده حرکت شدیم ناگهان ترکش آر‌پی‌جی دشمن به بازوی «جعفر نجاتی» اصابت کرد و باعث شد تا جعفر در خاکریز بماند. با ذکر «حیدر، حیدر» عملیات آغاز شد، تا وقتی که روی رودخانه بودیم، زخمی نداشتیم. ام‌الرصاص را پشت سر گذاشتیم، روی پلی که ما را به ام‌الباقیه وصل می‌کرد، مستقر شدیم و فشار عراق زیاد شد. قرار شد که بچه‌ها برای ادامه مقاومت به عقب برگردند؛ «مصطفی ملکی» گفت «شما برگردید و من در اینجا می‌مانم» بنابراین او به همراه «حسین رجبی» در آنجا ماندند و ما به عقب برگشتیم.

چند لحظه بعد «حسین رجبی» آمد. از او پرسیدیم «مصطفی کجاست؟» در جواب گفت «مصطفی مثل مولایش امیرالمومنین (ع) با فرق شکافته به شهادت رسید»؛ گویا گلوله‌ای بر فرقش اصابت کرده بود؛ پیکر مصطفی در جزیره ام‌الرصاص ماند تا چند سال بعد از جنگ تحمیلی توسط گروه تفحص پیدا شد.

برای ملاقات «جعفر نجاتی» به تهران آمدیم، جعفر مات و مبهوت به ما نگاه کرد و گفت «شما سالم هستید؟ باور نمی‌کنم، سالم برگشتید، چون از وقتی که شما رفتید، می‌دیدم آتش از زمین و هوا بر اروند می‌بارد و رودخانه سرخ شده بود» و به او گفتم که «ما اصلاً آتشی ندیدیم و همه سالم هستیم».

«ذکر دل بود

یا علی مدد

بی‌حد و عدد

یا علی مدد

از تو یاعلی هر چه می‌رسد

چون شکر بود، یا علی مدد»

دوبیتی و ذکر شهید مصطفی ملکی بود.

 

بخش فرهنگ پایداری تبیان
دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, :: 22:21 ::  نويسنده : ABD

آدمـے در آغوش خدا غمـے نداشتـــ!

پیش خدا . . . حسرت هیچ بیــش و ڪم نداشتـــ

دل از خدا برید ،

و در زمین نشستـ

صد بار عاشق شد و دلش

شڪستــــ

بہ هر طرف نـــگاه ڪرد راهش بستہ بود

یادش آمد یڪ روز

"دلِ خـ ـدا"

را شڪستہ بود   . . .

شـــده ام معادلہ چند مجهولے ، اين روزها ،هيچ كس ، از هـيـچ راهـے ، مــــرا نـمـے فهمد!

دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:طنز,,,پ نه پ,,,لطیفه, :: 15:0 ::  نويسنده : ABD

اینم دیکشنری شیرازی هاست که میخواستم تقدیم کنم به همه شیرازی های جیگر!

شاید واسه بقیه خیلی جالب نباشه اگه نیست که ببخشید ولی من خودم که خوندم از خنده مردم.........

No =نه كاكو

Really!! =نه آمو؟؟

Oh my Godl =یا ابالفضل

Why? =بری چی چی؟

bye=كاری باری؟

maybe=گاسم

leave me alone= آم برو او ورو بیزو باد بیاد

u made me confused= آم کله پرک گرفتم

wow= ووی آمووو

come here =بی اینجو

Take it easy= عامو ولش كن،حوصله داری شمو هم ماشاللو

so cute =جونم مرگ نشی!

that's true= همی نه

I took my shoes and scapped=ارسیو زدم زیر چلم گوروختم

Gas Square=فلکه ی گازو

Hard=قایم

Tape=نیوار


Slow down!=حالو چه خبره؟

You are disgusting=جیگری بشی

Sunshine=آفتوو

Great=باریكلوو

Excuse=بونه

Dear=گمپ گلم

when sb eats too much=عام بپوكی

wait=صبرم بده،امونم بده

good quality=خوبوو

lizard=كلپوك

washing yourself before praying=دست نماز

a square shape device that you can pray on it=جنماز

How are you=باكیت نی؟

 

 

دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, :: 14:55 ::  نويسنده : ABD

 

خدایا! جای سوره ای به نام عشـــــــق در قرآنت خالیست!
که اینگونه آغاز میگردد...
و قسم به روزی که قلبت را می شکنند... و جز خـــــــدایت مرهمی نخواهی یافت!
.
.
.
من به عنوان بنده حاجتم را گفتم!
تو هم که خدایی !
امیدوارم اگر قرار به برآورده نشــدنش هست ، از "حکمت" تو باشد نه "بی لیاقتی" من ...



 

دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, :: 14:40 ::  نويسنده : ABD
برآی چشمانمـ نــمآز باران بخوانــ .
بغض ڪرده ،
ابــریستــ...!

 

اما نمے بآرد...

 

 

 

گفــتم: خـ ـدای من، دقایقے بود در زندگانـ ـیم که هوس مے کردم سر سنــ ــگینم را کہ پر از دغدغہ ی دیروز بود و هراس فردا، بر شانہ های صبــورت بگذارم، آرام برایـت بگویم و بگریم، در آن لـحظات شانہ های تو کجا بود؟
گفـــت: عزیزتر از هر چہ هست، تو نہ تنها در آن لحـــظات دلتنگے، کہ در تمام لحظات بودنت برمن تکیہ کرده بودی، من آنے خود را از تو دریغ نکـــرده ام که تو اینگونہ هستے، من همچون عاشقے کہ بہ معشوق خویش مے نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشــستہ بودم. گفــتم: پس چرا راضے شدی من برای آن همہ دلـــ ــتنگے، اینگونہ زار بگریم؟ گفــت: عزیزتر از هر چہ هست، "اشــ ـک" تنها قطره ای است که قبل از آنکہ فرود آید عروج مے کند، اشکهایت بہ من رسید و من یکے یکے بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشے و از حوالے آسمان، چرا کہ تنها اینگونه مے شود تا همــ ـیشہ شاد بود. گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگے بود که بر سر راهم گذاشتہ بودی؟ گفت: بارها صدایت کردم، آرام گفتم از این راه نرو کہ بہ جایے نمی رسے، تو هرگز گوش نکردی و  آن ســـنگ بزرگ فریاد بلند من بود ،که عــ ــزیزتر از هر چہ هست از این راه نرو کہ بہ ناکجا آباد هم نخواهے رسید... گفتم: پس چرا آن همہ درد در دلم انباشتے؟ گفت: روزیت دادم تا صدایم کنے، چیزی نگفتے، پناهت دادم تا صدایم کنے، چیزی نگفتے، بارها گـــل برایت فرستادم، کلامے نگفتے، مے خواستم برایم بگویے و حرف بزنے. آخر تو بنـــــده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تنها اینگونہ شد تو صدایم کردی. گفتم: پس چرا همان بار اول کہ صدایت کردم درد را از دلم نراندی؟ گفت: اول بار کہ گفتے "خــ ــدا" آن چنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم، تو باز گفتے خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایے دیگر، من مے دانستم تو بعد از علاج درد بر خدا گفتن اصرار نمے کنے وگرنہ همان بار اول شفایت مے دادم...

گفــتم: مهربانترین خـ ـدا، دوست دارمت...
گفــت: عــزیزتر از هرچه هست...من دوســ ــت تر دارمت!
 

دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, :: 14:35 ::  نويسنده : ABD

 

شادی راهـدیہ کن،حتے به کسانے کہ آن را ازتو گرفتہ اند!
عشـــق بورز ، بہ آنها کہ دلـــــت را شـــکانده اند...
دعـا کن ، بـــرای آنها کہ نــــفرینت کرده اند
و درخـت باش ... به رغم تبـــر ها!
بهار شــــو و بخــــــــند
که خـــدا هنوز آن بالاست

یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او
 پُر ز لیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
 
وندر این بازی شکستم داده ای
نیشتر عشقش به جانم می زنی
 دردم از لیلا ستآنم می زنی
خسته ام زین عشق،دل خونم نکن
 من که مجنونم تو مجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو... من نیستم
گفت ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پنهان و پیدایت منم
سالها باجور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
 

سالها باجور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یکجا باختم
کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل شوی اما نشد
 
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
 
مطمئن بودم به من سر می زنی
 در حریم خانه ام در می زنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم


یک شنبه 8 آبان 1390برچسب:۹ نشانه شادی در زندگی!!, :: 20:4 ::  نويسنده : ABD

 

نظر شما راجع به خودتان چیست؟ آیا انسان شادی هستید یا اینکه فکر می کنید شادی به اندازه کافی در زندگی تان وجود ندارد؟ مطالعه ها نشان می دهند که شاد بودن آدم ها ارثی نیست و این محیط زندگی و شرایط آنهاست که می تواند در روحیه شان تاثیرگذار باشد...

از طرفی، گاهی شادی و خوشی به اندازه کافی در زندگی مان وجود دارد و ما نمی توانیم یا نمی خواهیم آنها را ببینیم. یک ضرب المثل اسپانیولی می گوید که خوشی پنهان، شمع خاموش شده است. یعنی به محض اینکه خود فرد اراده کند، می تواند از گرمای آن بهره ببرد به شرط آنکه بخواهد! ما در اینجا ۹ علامت را که نشان دهنده وجود شادی در زندگی افراد است به شما معرفی می کنیم و اگر این نشانه ها در زندگی شما وجود داشته باشند یعنی اینکه زندگی خوب و شادی دارید و بیخود دارید به عالم و آدم غر می زنید.



ادامه مطلب ...
یک شنبه 1 آبان 1390برچسب:پـَـَـ نَ پـَـَــ , :: 15:38 ::  نويسنده : ABD

سری جدید جملات طنز پـَـ نه پَــ

 

پشه نشسته رو پام داره خونمو می خوره , دستم رو بردم بالا بزنمش یهو داداشم میگه اااا می خوای بکشیش؟! پَـــ نَ پـَـَـ خونش رو خورده می خوام بزنم پشتش آروغ بزنه ببرم بخوابونمش !!

اسپری سوسک کش زدم به سوسکه، سوسکه افتاده به پشت دست و پا میزنه…هم خونه ایم اومده میگه داره جون میده..؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ قیافه تورو دیده از خنده ریسه رفته

 

دیشب با دوستم داشتیم حکم بازی میکردیم … بی بی انداختم … میگه بی بی بازی کردی؟
پَـــ نَ پَـــ انداختم وسط یه شوهر خوب واسش گیر بیاریم

 

- کارگر هستین؟؟؟
- پَـــ نَ پَـــ…گـاویم…لباس کارگر پوشیدیم میخوایم از بیمه بیکاری استفاده کنیم

 

(منو داداشم دو قلوییم)در حال قدم زدن بودیم داداشم چند متر جلوتر از من راه میرفت یارو اول داداشمو دید اومد جلوتر منو دید, رنگش پرید برگشت گفت دو قلویید

گفتم:پـَـــ نَ پـَـــ اجسام از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک تر است

رفتم پمپ بنزین به یارو میگم ۴۰ تا بزن
میگه ۴۰ لیتر؟
پَـــ نَ پَــــ ۴۰ تا قاشق چای خوری

به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟ میگه از شوهرش؟؟؟؟؟
پَـــ نَ پَــــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد
از دل درد دارم میمیرمو جلوی دستشویی دارم پیچ و تاب میخورم . بعد ۲ ساعت یارو اومده بیرون میگه دستشویی داری ؟؟
میگم پَـــ نَ پَـــ دیدم فضای مناسب و دلبازیه اومدم موج مکزیکی تمرین میکنم.

به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ تو نگهشدار من نردبون و میچرخونم!

 

دوستم در یخچالو باز کرده,دیده هیچی توش نیس,میپرسه:واقعا خالیه!؟
میگم پَــ نَ پَـــ هیدنشون کردیم که غریبه ها نبیننشون !!

 

میگن کریستف کلمب وقتی رسید به امریکا سرش رو از پنجره کشتی کرد بیرون از یه سرخ پوست پرسید داداش اینجا آمریکاست؟
سرخ پوسته گفت پَـــ نَ پَـــ ژاپونه ما هم چون شلوار پامون نیست از خجالت قرمز شدیم!

 

دارم رو تردمیل عینه خر میدووم یارو مبگه اینجوری میدویی لاغر کنی؟؟

میگم پـَــ نَ پـَـــ دارم واسه نقش آفرینی تو سری جدید میگ میگ آماده میشم…!!

پایان نامم تموم شده زنگ زدم به استاد میگه میخوای دفاع کنی؟پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام حمله کنم

واسه بقیش به ادامه مطلب بروید



ادامه مطلب ...
یک شنبه 1 آبان 1390برچسب:پـَـَـ نَ پـَـَــ , :: 15:38 ::  نويسنده : ABD

سری جدید جملات طنز پـَـ نه پَــ

 

پشه نشسته رو پام داره خونمو می خوره , دستم رو بردم بالا بزنمش یهو داداشم میگه اااا می خوای بکشیش؟! پَـــ نَ پـَـَـ خونش رو خورده می خوام بزنم پشتش آروغ بزنه ببرم بخوابونمش !!

اسپری سوسک کش زدم به سوسکه، سوسکه افتاده به پشت دست و پا میزنه…هم خونه ایم اومده میگه داره جون میده..؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ قیافه تورو دیده از خنده ریسه رفته

 

دیشب با دوستم داشتیم حکم بازی میکردیم … بی بی انداختم … میگه بی بی بازی کردی؟
پَـــ نَ پَـــ انداختم وسط یه شوهر خوب واسش گیر بیاریم

 

- کارگر هستین؟؟؟
- پَـــ نَ پَـــ…گـاویم…لباس کارگر پوشیدیم میخوایم از بیمه بیکاری استفاده کنیم

 

(منو داداشم دو قلوییم)در حال قدم زدن بودیم داداشم چند متر جلوتر از من راه میرفت یارو اول داداشمو دید اومد جلوتر منو دید, رنگش پرید برگشت گفت دو قلویید

گفتم:پـَـــ نَ پـَـــ اجسام از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک تر است

رفتم پمپ بنزین به یارو میگم ۴۰ تا بزن
میگه ۴۰ لیتر؟
پَـــ نَ پَــــ ۴۰ تا قاشق چای خوری

به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟ میگه از شوهرش؟؟؟؟؟
پَـــ نَ پَــــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد
از دل درد دارم میمیرمو جلوی دستشویی دارم پیچ و تاب میخورم . بعد ۲ ساعت یارو اومده بیرون میگه دستشویی داری ؟؟
میگم پَـــ نَ پَـــ دیدم فضای مناسب و دلبازیه اومدم موج مکزیکی تمرین میکنم.

به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ تو نگهشدار من نردبون و میچرخونم!

 

دوستم در یخچالو باز کرده,دیده هیچی توش نیس,میپرسه:واقعا خالیه!؟
میگم پَــ نَ پَـــ هیدنشون کردیم که غریبه ها نبیننشون !!

 

میگن کریستف کلمب وقتی رسید به امریکا سرش رو از پنجره کشتی کرد بیرون از یه سرخ پوست پرسید داداش اینجا آمریکاست؟
سرخ پوسته گفت پَـــ نَ پَـــ ژاپونه ما هم چون شلوار پامون نیست از خجالت قرمز شدیم!

 

دارم رو تردمیل عینه خر میدووم یارو مبگه اینجوری میدویی لاغر کنی؟؟

میگم پـَــ نَ پـَـــ دارم واسه نقش آفرینی تو سری جدید میگ میگ آماده میشم…!!

پایان نامم تموم شده زنگ زدم به استاد میگه میخوای دفاع کنی؟پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام حمله کنم

واسه بقیش به ادامه مطلب بروید



ادامه مطلب ...
جمعه 29 مهر 1390برچسب:ویندوز 8, :: 22:54 ::  نويسنده : ABD
 

همانطور که در نارنجی خواندید، دیروز اطلاعات بیشتری از ویندوز بعدی منتشر شدند و امروز نسخه پیش نمایش آن برای دانلود در دسترس توسعه دهندگان قرار گرفت. خیلی ها نگران میانبر های کیبرد بودند که شاید از بین بروند. اما این طور نشد و این میانبر ها سرجایشان باقی ماندند. دهمین نسخه اینترنت اکسپلورر هم قابلیت سویچ کردن بین اینترفیس مترو (مانند ویندوز فون 7) و اینترفیس قدیمی ویندوز را به راحتی به کاربر می دهد. پس مطابق میل خود می توانید از هر اینترفیسی که دوست داشتید استفاده کنید. این ها که کافی نیست. هست؟ در ادامه مطلب با ما باشید تا لیستی از مهمترین امکانات ویندوز 8 را مشاهده نمایید.


 

تمام اپلیکیشن های ویندوز 7، به راحتی روی ویندوز بعدی اجرا خواهند شد.
اطلاعات مربوط به آپدیت های امنیتی از این پس در پایین راست «صفحه ورود کاربر» قرار خواهند گرفت.
تسک منیجر جدید ویندوز اپلیکیشن ها را در زمان اکتیو نبودن، به حالت تعلیق در می آورد. (مصرف رم کمتر)
قابلیتی Reset and Refresh PC کل سیستم را پاک سازی کرده و آن را به حالت اولیه اش باز می گرداند.

نرم افزار مجازی سازی HyperV به طور پیشفرض روی ویندوز نصب خواهد بود.
پشتیبانی از چند مانیتور و قابلیت جدید استفاده از یک پس زمینه برای چند مانیتور. همچنین قابلیت اختصاصی کردن تسک بار برای هر مانیتور!
پشتیبانی از قابلیت چند لمسی برای اینترنت اکسپلورر 10
بهبود قابلیت ذره بین براي دسکتاپ
قابلیت استفاده از کیبرد جدا (تایپ کردن با شست)
فضای ذخیره سازی آنلاین اسکای درایو، با تمام اپلیکیشن های تحت کلود یکپارچه می شود.
نرم افزار های ایمیل، تصاویر، تقویم و مخاطبان (People) با حساب کاربری ویندوز لایو عرضه شده و از مترو پشتیبانی می کنند.
تنظیمات مختلف در سراسر سیستم عامل در دسترس خواهند بود.
کاربران نسخه پیش نمایش ویندوز هم آپدیت های جدید را دریافت خاهند کرد.
حتی کامپیوتری با نسل اول پردازنده های اتم و 1 گیگابایت رم هم قادر به اجرا کردن ویندوز 8 می باشد.
در رابط کاربری، تمام اجزا به خوبی با پوشش مترو هماهنگ شده اند. مایکروسافت رابط مترو را به عنوان یک جزء هسته ای این سیستم عامل به کار برده است.

هم اپلیکیشن های تحت مترو و هم اپلیکیشن های کلاسیک ویندوز، در اپ استور مایکروسافت به فروش خواهند رسید.
دستگاه های مجهز به ویندوز هشت به NFC هم مجهز شده اند. آن ها را به هم بزنید تا اطلاعات را به سادگی دریافت یا ارسال کنید.
می توانید پسورد خود را مانند تلفن های اندرویدی با یک امضای لمسی وارد کنید.
اپلیکیشن ها می توانند با یک دیگر ارتباط برقرار کرده و هم را درک کنند! البته اگر برای این کار نوشته شده باشند.

نرم افزار آنتی ویروس داخلی هم در ویندوز 8 قرار خواهد گرفت.
نسخه ویندوز 8 برای تبلت ها مجزا از نسخه دسکتاپ نیست.
هنوز معلوم نیست چند ویرایش مختلف (مانند خانگی، حرفه ای و ...) از ویندوز هشت عرضه خواهند شد.
دستگاه های مبتنی بر ARM هم همگی پشتیبانی می شوند. البته نه در نسخه پیش نمایشی که برای دانلود آماده شده است.


 

این بود خلاصه ای فهرست وار از امکانات مختلف ویندوز بعدی. به زودی بر خواهیم گشت و شرح بیشتری از امکانات مختلف این سیستم عامل خواهیم داد.

با ما همراه باشید.


 
شنبه 23 مهر 1390برچسب:, :: 14:0 ::  نويسنده : ABD

سوار تاکسیم میگم آقا نگه دارید!، میگه پیاده میشی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام باد لاستیکا رو چک کنم!

++++++++++++++++++


رفتم دم مغازه به یارو میگم قرص پشه داری؟ میگه واسه کشتنش میخوای؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ برا سردردش میخوام!!!

++++++++++++++++++


رفتم تو آپارتمان دارم گوشت قربونی بین همسایه ها پخش میکنم، یارو میپرسه نذریه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ با خود گوسفنده مشکل داشتیم کشتیمش!!!

++++++++++++++++++


کمرم درد می کنه یه پارچه بستم بهش. داداشم میگه کمرت درد می کنه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ادای داداش کایکو رو در بیارم.

++++++++++++++++++


رفتم بانک پول بگیرم. کارمنده میگه پول رو میبرین؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام وایسم اینجا هر کس رقصید بریزم رو سرش شاباش بدم.

++++++++++++++++++


رفیقم شمارمو می خواست، گفتم: یادداشت کن 0932
گفت : تالیا داری؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ همراه اول شماره خالی نداشت بهم تو تالیا خط داد

بقیش در ادامه مطلب

 

 


 


 



ادامه مطلب ...
جمعه 15 مهر 1390برچسب:رمان - مه رو , :: 12:40 ::  نويسنده : ABD

رمان - مه رو نویسنده: فاطمه سعيدي حجم کتاب: 166 KB تهيه شده با پرنيان در 567 صفحه و 11 فصل .

دانلود بالینک مستقیم

جمعه 15 مهر 1390برچسب:, :: 6:16 ::  نويسنده : ABD
وقتي خدا مشكلت را حل ميكنه تو به تواناييش ايمان داري ووقتي مشكلت روحل نميكنه بدان كه اون به توانايي تو ايمان داره . (شريعتي)
چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:, :: 23:44 ::  نويسنده : ABD

نابغه هایی که کودن شمرده می شدند !!!

۱- آلبرت انیشتن: در کودکی دچار بیماری دیسلسیک بود. یعنی معنی و مفهوم کلمات و عبارات را درست تشخیص نمی داد. معلم آلبرت انیشتن او را عقب مانده ذهنی، غیر اجتماعی و همیشه غرق در رویاهای احمقانه توصیف می کرد، ضمنا وی دوبار در امتحانات کنکور دانشگاه پلی تکنیک زوریخ مردود شد!!

۲- توماس ادیسون: که معلمانش از آموزش او در مدرسه عاجز مانده بودند در تمام طول تحصیل کم ترین نمره ها را از درس فیزیک می گرفت ولی همین شخص بعدها موفق شد بیش از هزار وصد و پنجاه اختراع به جامعه بشریت عرضه کند که بیشتر آنها در زمینه علم فیزیک بوده است!!

۳- بتهون: معلم او می گفت در طول زندگیش “اوچیزی یاد نخواهد گرفت”

۴- پیکاسو: یکی از معروفترین نقاشان جهان بدون کمک و حضور پدرش که در زمان امتحانات کنارش می نشست نمی توانست در درس هایش نمره قبولی کسب کند!!

۵- هیلتون: که مالک بیش از ۳۰۰ هتل در سرتاسر دنیاست در دوران کودکی برای گذران زندگی مجبور بود کف سالنها و هتل ها را طی بکشد!!

۶- جیمز وات: که مخترع ماشین بخار بود فردی کودن توصیفش می کردند!!

۷- امیل زولا: نویسنده بزرگ فرانسوی دانش آموزی تنبل بود که در مدرسه از درس ادبیات معمولا نمره صفر می گرفت!

۸- ناپلئون بنا پارت: مدرسه خود را با رتبه ۴۲ به عنوان یک دانش آموز غیر ممتاز ترک کرد!!

۹- لویی پاستور: در مدرسه یک محصل متوسط بود و در دوره لیسانس در درس شیمی بین ۲۲ نفر رتبه ۲۲ را کسب کرد!

درباره وبلاگ

سلام.خوشحالم که به دیدارمن امدید.خوشحال میشم با نظراتتون بهم کمک کنید .امیدوارم از وب خودتون خوشتون بیاد و لحظات خوبی راداشته باشید.بازم بهم سر بزنید... آرزومند آرزوهایتان هستم.
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوانAndroidو آدرس lordabd.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

حالا دیدید که موافق موافق موافقم...پس دل دل نکن... لینک کن...





نويسندگان