Android...سرزمین آندروید
دنياي دانلود انواع برنامه موبايل و نرم افزار وكتاب موبایل ،کتابهای اموزشی و مطالب اموزشی...
دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, :: 22:25 :: نويسنده : ABD شهید مصطفی ملکی به دوستانش گفت «ناراحت نباشید، در حدیثی آمده است که اگر زمانی در آب گرفتار شدید با توسل به حضرت علی (ع) ذکر حیدر، حیدر را زمزمه کنید» این ذکر را گفتیم و آتش نیروهای بعثی در اروند به گلستان تبدیل شد.
ذکر «حیدر، حیدر» شهید «مصطفی ملکی» در جنگ تحمیلی خاطرههای زیادی را برای رزمندگان زنده میکند، ذکری که وقتی بچهها زمینگیر میشدند، آنها را نجات میداد و آنها را به ادامه جنگ امیدوار میکرد. ذکر «حیدر حیدر» برای «داوود احمدپور» که در دوران جنگ تحمیلی فرمانده گروهان لشکر 10 سیدالشهدا (ع) بود و امروز از راویان دفاع مقدس است، نیز یادآور روزی است که برای انجام عملیات «والفجر 8» در جزیره امالرصاص، همان منطقه انحرافی عملیات توسط سردار فضلی توجیه شدند اما جانپناهی نداشتند و در فکر راه مناسبی برای عبور از اروند بودند. وی این گونه روایت میکند: شهید «مصطفی ملکی» از بچههای شهرری و عاشق حضرت علی (ع) بودند و در هر مناسبتی ذکر ایشان را میگفت. پس از توجیه به ما گفته شد مأموریت سنگین و مهمی در پیش رو خواهیم داشت. در این حین بچهها به شوخی دستهایشان را روی شانه یکدیگر گذاشتند و برای یکدیگر فاتحه قرائت کردند و کمی هم نگران شدند. مصطفی به رزمندهها گفت «بچهها ناراحت نباشید، در حدیثی آمده است اگر زمانی در آب گرفتار شدید با توسل به حضرت علی (ع) ذکر حیدر حیدر را زمزمه کنید، امیرالمؤمنین کمکتان میکند». قرار بر این شد که با قایق به جزیره امالرصاص حمله کنیم، در حالی که از زمین و آسمان آتش بر سنگرها و خاکریزها میبارید، در کنار رودخانه عرایض بودیم، رودخانه وسیع اروند به ما مینگریست و قایقها روی آب منتظر شروع عملیات بودند، با بچهها قرار گذاشتیم وقتی قایق روشن شد، ذکر «حیدر حیدر» بگوییم. چند لحظه بعد «حسین رجبی» آمد. از او پرسیدیم «مصطفی کجاست؟» در جواب گفت «مصطفی مثل مولایش امیرالمومنین (ع) با فرق شکافته به شهادت رسید»؛ گویا گلولهای بر فرقش اصابت کرده بود؛ پیکر مصطفی در جزیره امالرصاص ماند تا چند سال بعد از جنگ تحمیلی توسط گروه تفحص پیدا شد. آماده حرکت شدیم ناگهان ترکش آرپیجی دشمن به بازوی «جعفر نجاتی» اصابت کرد و باعث شد تا جعفر در خاکریز بماند. با ذکر «حیدر، حیدر» عملیات آغاز شد، تا وقتی که روی رودخانه بودیم، زخمی نداشتیم. امالرصاص را پشت سر گذاشتیم، روی پلی که ما را به امالباقیه وصل میکرد، مستقر شدیم و فشار عراق زیاد شد. قرار شد که بچهها برای ادامه مقاومت به عقب برگردند؛ «مصطفی ملکی» گفت «شما برگردید و من در اینجا میمانم» بنابراین او به همراه «حسین رجبی» در آنجا ماندند و ما به عقب برگشتیم. چند لحظه بعد «حسین رجبی» آمد. از او پرسیدیم «مصطفی کجاست؟» در جواب گفت «مصطفی مثل مولایش امیرالمومنین (ع) با فرق شکافته به شهادت رسید»؛ گویا گلولهای بر فرقش اصابت کرده بود؛ پیکر مصطفی در جزیره امالرصاص ماند تا چند سال بعد از جنگ تحمیلی توسط گروه تفحص پیدا شد. برای ملاقات «جعفر نجاتی» به تهران آمدیم، جعفر مات و مبهوت به ما نگاه کرد و گفت «شما سالم هستید؟ باور نمیکنم، سالم برگشتید، چون از وقتی که شما رفتید، میدیدم آتش از زمین و هوا بر اروند میبارد و رودخانه سرخ شده بود» و به او گفتم که «ما اصلاً آتشی ندیدیم و همه سالم هستیم». «ذکر دل بود یا علی مدد بیحد و عدد یا علی مدد از تو یاعلی هر چه میرسد چون شکر بود، یا علی مدد» دوبیتی و ذکر شهید مصطفی ملکی بود.
بخش فرهنگ پایداری تبیان
دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, :: 22:21 :: نويسنده : ABD آدمـے در آغوش خدا غمـے نداشتـــ! شـــده ام معادلہ چند مجهولے ، اين روزها ،هيچ كس ، از هـيـچ راهـے ، مــــرا نـمـے فهمد!
اینم دیکشنری شیرازی هاست که میخواستم تقدیم کنم به همه شیرازی های جیگر! شاید واسه بقیه خیلی جالب نباشه اگه نیست که ببخشید ولی من خودم که خوندم از خنده مردم......... No =نه كاكو
خدایا! جای سوره ای به نام عشـــــــق در قرآنت خالیست!
که اینگونه آغاز میگردد...
و قسم به روزی که قلبت را می شکنند... و جز خـــــــدایت مرهمی نخواهی یافت!
.
. . من به عنوان بنده حاجتم را گفتم!
تو هم که خدایی ! امیدوارم اگر قرار به برآورده نشــدنش هست ، از "حکمت" تو باشد نه "بی لیاقتی" من ...
دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, :: 14:40 :: نويسنده : ABD برآی چشمانمـ نــمآز باران بخوانــ .
بغض ڪرده ، ابــریستــ...!
اما نمے بآرد...
گفــتم: خـ ـدای من، دقایقے بود در زندگانـ ـیم که هوس مے کردم سر سنــ ــگینم را کہ پر از دغدغہ ی دیروز بود و هراس فردا، بر شانہ های صبــورت بگذارم، آرام برایـت بگویم و بگریم، در آن لـحظات شانہ های تو کجا بود؟ دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, :: 14:35 :: نويسنده : ABD
شادی راهـدیہ کن،حتے به کسانے کہ آن را ازتو گرفتہ اند!
یک شنبه 8 آبان 1390برچسب:, :: 20:52 :: نويسنده : ABD
سالها باجور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یکجا باختم کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل شوی اما نشد سوختم در حسرت یک یا ربت غیر لیلا بر نیامد از لبت روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی مطمئن بودم به من سر می زنی در حریم خانه ام در می زنی حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم
یک شنبه 8 آبان 1390برچسب:۹ نشانه شادی در زندگی!!, :: 20:4 :: نويسنده : ABD
نظر شما راجع به خودتان چیست؟ آیا انسان شادی هستید یا اینکه فکر می کنید شادی به اندازه کافی در زندگی تان وجود ندارد؟ مطالعه ها نشان می دهند که شاد بودن آدم ها ارثی نیست و این محیط زندگی و شرایط آنهاست که می تواند در روحیه شان تاثیرگذار باشد... از طرفی، گاهی شادی و خوشی به اندازه کافی در زندگی مان وجود دارد و ما نمی توانیم یا نمی خواهیم آنها را ببینیم. یک ضرب المثل اسپانیولی می گوید که خوشی پنهان، شمع خاموش شده است. یعنی به محض اینکه خود فرد اراده کند، می تواند از گرمای آن بهره ببرد به شرط آنکه بخواهد! ما در اینجا ۹ علامت را که نشان دهنده وجود شادی در زندگی افراد است به شما معرفی می کنیم و اگر این نشانه ها در زندگی شما وجود داشته باشند یعنی اینکه زندگی خوب و شادی دارید و بیخود دارید به عالم و آدم غر می زنید. ادامه مطلب ... یک شنبه 1 آبان 1390برچسب:پـَـَـ نَ پـَـَــ , :: 15:38 :: نويسنده : ABD
پشه نشسته رو پام داره خونمو می خوره , دستم رو بردم بالا بزنمش یهو داداشم میگه اااا می خوای بکشیش؟! پَـــ نَ پـَـَـ خونش رو خورده می خوام بزنم پشتش آروغ بزنه ببرم بخوابونمش !!
اسپری سوسک کش زدم به سوسکه، سوسکه افتاده به پشت دست و پا میزنه…هم خونه ایم اومده میگه داره جون میده..؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ قیافه تورو دیده از خنده ریسه رفته دیشب با دوستم داشتیم حکم بازی میکردیم … بی بی انداختم … میگه بی بی بازی کردی؟ - کارگر هستین؟؟؟ (منو داداشم دو قلوییم)در حال قدم زدن بودیم داداشم چند متر جلوتر از من راه میرفت یارو اول داداشمو دید اومد جلوتر منو دید, رنگش پرید برگشت گفت دو قلویید گفتم:پـَـــ نَ پـَـــ اجسام از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک تر است
رفتم پمپ بنزین به یارو میگم ۴۰ تا بزن به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟ میگه از شوهرش؟؟؟؟؟
پَـــ نَ پَــــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد از دل درد دارم میمیرمو جلوی دستشویی دارم پیچ و تاب میخورم . بعد ۲ ساعت یارو اومده بیرون میگه دستشویی داری ؟؟ میگم پَـــ نَ پَـــ دیدم فضای مناسب و دلبازیه اومدم موج مکزیکی تمرین میکنم. به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟ دوستم در یخچالو باز کرده,دیده هیچی توش نیس,میپرسه:واقعا خالیه!؟ میگن کریستف کلمب وقتی رسید به امریکا سرش رو از پنجره کشتی کرد بیرون از یه سرخ پوست پرسید داداش اینجا آمریکاست؟ دارم رو تردمیل عینه خر میدووم یارو مبگه اینجوری میدویی لاغر کنی؟؟ میگم پـَــ نَ پـَـــ دارم واسه نقش آفرینی تو سری جدید میگ میگ آماده میشم…!!
پایان نامم تموم شده زنگ زدم به استاد میگه میخوای دفاع کنی؟پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام حمله کنم واسه بقیش به ادامه مطلب بروید ادامه مطلب ... یک شنبه 1 آبان 1390برچسب:پـَـَـ نَ پـَـَــ , :: 15:38 :: نويسنده : ABD
پشه نشسته رو پام داره خونمو می خوره , دستم رو بردم بالا بزنمش یهو داداشم میگه اااا می خوای بکشیش؟! پَـــ نَ پـَـَـ خونش رو خورده می خوام بزنم پشتش آروغ بزنه ببرم بخوابونمش !!
اسپری سوسک کش زدم به سوسکه، سوسکه افتاده به پشت دست و پا میزنه…هم خونه ایم اومده میگه داره جون میده..؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ قیافه تورو دیده از خنده ریسه رفته دیشب با دوستم داشتیم حکم بازی میکردیم … بی بی انداختم … میگه بی بی بازی کردی؟ - کارگر هستین؟؟؟ (منو داداشم دو قلوییم)در حال قدم زدن بودیم داداشم چند متر جلوتر از من راه میرفت یارو اول داداشمو دید اومد جلوتر منو دید, رنگش پرید برگشت گفت دو قلویید گفتم:پـَـــ نَ پـَـــ اجسام از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک تر است
رفتم پمپ بنزین به یارو میگم ۴۰ تا بزن به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟ میگه از شوهرش؟؟؟؟؟
پَـــ نَ پَــــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد از دل درد دارم میمیرمو جلوی دستشویی دارم پیچ و تاب میخورم . بعد ۲ ساعت یارو اومده بیرون میگه دستشویی داری ؟؟ میگم پَـــ نَ پَـــ دیدم فضای مناسب و دلبازیه اومدم موج مکزیکی تمرین میکنم. به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟ دوستم در یخچالو باز کرده,دیده هیچی توش نیس,میپرسه:واقعا خالیه!؟ میگن کریستف کلمب وقتی رسید به امریکا سرش رو از پنجره کشتی کرد بیرون از یه سرخ پوست پرسید داداش اینجا آمریکاست؟ دارم رو تردمیل عینه خر میدووم یارو مبگه اینجوری میدویی لاغر کنی؟؟ میگم پـَــ نَ پـَـــ دارم واسه نقش آفرینی تو سری جدید میگ میگ آماده میشم…!!
پایان نامم تموم شده زنگ زدم به استاد میگه میخوای دفاع کنی؟پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام حمله کنم واسه بقیش به ادامه مطلب بروید ادامه مطلب ... همانطور که در نارنجی خواندید، دیروز اطلاعات بیشتری از ویندوز بعدی منتشر شدند و امروز نسخه پیش نمایش آن برای دانلود در دسترس توسعه دهندگان قرار گرفت. خیلی ها نگران میانبر های کیبرد بودند که شاید از بین بروند. اما این طور نشد و این میانبر ها سرجایشان باقی ماندند. دهمین نسخه اینترنت اکسپلورر هم قابلیت سویچ کردن بین اینترفیس مترو (مانند ویندوز فون 7) و اینترفیس قدیمی ویندوز را به راحتی به کاربر می دهد. پس مطابق میل خود می توانید از هر اینترفیسی که دوست داشتید استفاده کنید. این ها که کافی نیست. هست؟ در ادامه مطلب با ما باشید تا لیستی از مهمترین امکانات ویندوز 8 را مشاهده نمایید.
• تمام اپلیکیشن های ویندوز 7، به راحتی روی ویندوز بعدی اجرا خواهند شد.
این بود خلاصه ای فهرست وار از امکانات مختلف ویندوز بعدی. به زودی بر خواهیم گشت و شرح بیشتری از امکانات مختلف این سیستم عامل خواهیم داد. با ما همراه باشید. سوار تاکسیم میگم آقا نگه دارید!، میگه پیاده میشی؟ ++++++++++++++++++
++++++++++++++++++
++++++++++++++++++
++++++++++++++++++
++++++++++++++++++
بقیش در ادامه مطلب
ادامه مطلب ... جمعه 15 مهر 1390برچسب:رمان - مه رو , :: 12:40 :: نويسنده : ABD رمان - مه رو نویسنده: فاطمه سعيدي حجم کتاب: 166 KB تهيه شده با پرنيان در 567 صفحه و 11 فصل . جمعه 15 مهر 1390برچسب:, :: 6:16 :: نويسنده : ABD وقتي خدا مشكلت را حل ميكنه تو به تواناييش ايمان داري ووقتي مشكلت روحل نميكنه بدان كه اون به توانايي تو ايمان داره .
(شريعتي)
چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:, :: 23:44 :: نويسنده : ABD
نابغه هایی که کودن شمرده می شدند !!!
۱- آلبرت انیشتن: در کودکی دچار بیماری دیسلسیک بود. یعنی معنی و مفهوم کلمات و عبارات را درست تشخیص نمی داد. معلم آلبرت انیشتن او را عقب مانده ذهنی، غیر اجتماعی و همیشه غرق در رویاهای احمقانه توصیف می کرد، ضمنا وی دوبار در امتحانات کنکور دانشگاه پلی تکنیک زوریخ مردود شد!! آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند حالا دیدید که موافق موافق موافقم...پس دل دل نکن... لینک کن... |
||
|