Android...سرزمین آندروید
دنياي دانلود انواع برنامه موبايل و نرم افزار وكتاب موبایل ،کتابهای اموزشی و مطالب اموزشی...
چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, :: 14:30 ::  نويسنده : ABD

"هل کفی بالله "

آیا پروردگار برایتان کفایت نمیکند؟

عاشق شیفته حق آنکس را گویند که همواره روی به سوی دوست دارد

 و رخ از رخش برندارد .✿.. هرکس خداوند را بندگی کند خداوند همه چیز را بنده ی او میکند..✿

 

 

 

چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:عشق چیست؟, :: 14:27 ::  نويسنده : ABD

 

مفهوم عشق

از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است .

از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد .

از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان .

از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است .

از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهی است .

از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن می سوزد .

از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست .

از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آدم ربائی هست که قلب را به سوی خود می کشد .

از استاد انشا پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد .

از استاد قرآن پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد .

از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود .

از استاد زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع ندارد .

از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد می شود .

از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر می گذارد.
ا
ز خودم پرسیدم عشق چیست؟گفتم …………………….
دوستت دارم تا اخرین نفس عزیزم.

راستی تصویر بالا کاراکتر چینی سنتی به مفهوم عشق است

خداوندا

وقتی چترت خداهست بگذار ابر سرنوشت هر چه میخواهد ببارد... لحظه هایت آرام

وقتی بعلاوه خداباشی میتوانی منهای هرچیز دیگری زندگی کنی

خداوندا !
پناهش باش، یارش باش
جهان تاریکی محض است
"میترسم"
کنارش باش!

همیشه از “چوبِ خدا” ترسوندنمون،اما حتی یه بار هم به “بوووسِ خدا” امیدوارمون نکردن!

روزی مجنون از میان سجاده مرد نمازگزاری عبور کرد.
مرد گفت: هی!
مگر نمی بینی که با معشوق خود راز و نیاز میکنم؟
مجنون گفت: من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم
تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه مرا دیدی؟!

خدایا به فرشتگانت بسپار در لحظه لحظه نیایش خویش

“دوستان مرا از یاد نبرند . . .”

خدایا

در ۲ راهی زندگی ام

تابلوی راهت را محکم قرار بده

نکند که با نسیمی راهم را کج کنم . .

 

کسی که بهشت را بر زمین نیافته است

آن را در آسمان نیز نخواهد یافت

خانه ی خدا نزدیک ماست

و تنها اثاث آن ، عشق است

ادعای عشق به خدا ،از کسی که سجاده دلتنگ حضور اوست ، پذیرفتنی نیست

نماز نجوای عاشقانه با محبوب است . . .

 


خداوندا

تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم

مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را

مبادا گم کنم اهداف زیبا را

مبادا جا بمانم از قصار موهبت هایت

خداوندا مرا مگذار تنها لحظه ای حتی . . .

تاثیرات مثبت روحی و اجتماعی عاشق خدا بودن بر روی انسان

ifunny.ir

هر چه قدر یک فرد به خدا و دین اعتقاد بیش‌تری داشته باشد به همان اندازه از زندگی رضایت بیش‌تری دارد، موفق‌تر است و در ارتباط با دیگران صداقت بیش‌تری دارد…


در یک مطالعه که در نشریه روانشناسی آمریکا به چاپ رسیده است کایون لیم و همکارانش از دانشگاه هاروارد مطالعه‌ای را روی ۳ هزار و ۱۰۰ آمریکایی انجام دادند و از آن‌ها سوالاتی در مورد فعالیت مذهبی و اعتقاد آن‌ها پرسیدند. همین تحقیقات یک سال بعد هم دقیقا به همین شکل انجام شد تا تاثیر باورهای دینی در زندگی این افراد بررسی شود.
در این مطالعات مشخص شد در بین پیروان تمام ادیان، افرادی که به طور مرتب در مراسم مذهبی خاص دین خود شرکت می‌کنند ۲۸ درصد از زندگی خود رضایت بیش‌تری دارند. حتی افرادی که گاهی اوقات در مراسم و آئین‌های مذهبی شرکت می‌کردند نیز ۲۳ درصد رضایت بیش‌تری نسبت به افراد دیگر داشتند.

محققان متوجه شدند یکی از عوامل تاثیرگذار در افزایش میزان رضایت از زندگی افراد مذهبی، افزایش تعداد دوستانی است که آن‌ها به واسطه شرکت در فعالیت‌های دینی پیدا می‌کنند. افرادی که با بیش از ۱۰ نفر ارتباط دوستی دارند به میزان دو برابر بیش‌تر نسبت به افرادی که دوستان نزدیک ندارند از زندگی خود رضایت دارند.
لیم در این باره گفت: زمانی که تعدادی از دوستان نزدیک طبق یک نظم مشخص و در حین انجام فعالیت‌های پرمعنی مانند عبادت یکدیگر را ملاقات می‌کنند احساس شادی و رضایت از زندگی آن‌ها به طور قابل توجهی افزایش پیدا می‌کند.


اعتقاد به خدا انسان را امیدوارتر، صادق‌تر و بخشنده‌تر می‌کند

اعتقاد به خدا تاثیر بسیار زیادی روی روحیه مردم دارد. بعد از چند دهه تحقیقات دانشمندان متوجه شدند دین و مذهب انسان‌ها را امیدوارتر، صادق‌تر و سخاوتمندتر می‌کند.
دکتر آرا نورنزایان روانشناس دانشگاه بریتیش کلیبیا در این باره گفت: همیشه در مورد تاثیر مثبت اعتقاد به خدا روی رفتار انسان‌ها صحبت می‌شود، اما این بار ما به دنبال آن بودیم تا از دیدگاه علمی این موضوع را ثابت کنیم.
مطالعات انجام شده بین ارتباط بین مذهب و رفتارهای اجتماعی نشان می‌دهد افراد مذهبی که دارای افکار معنوی هستند با احتمال کم‌تری دست به تقلب می‌زنند و احساس اطمینان بین غریبه‌ها را در یک جمع افزایش می‌دهند. افرادی که مرتب نماز می‌خوانند و در مراسم مذهبی شرکت می‌کنند بیش‌تر از دیگران در فعالیت‌های خیریه مشارکت می‌کنند و به طور داوطلبانه برای کمک به دیگران داوطلب می‌شوند.

مذهبی‌ها موفق‌ترند

افراد مذهبی در بسیاری از زمینه‌ها نسبت به بی‌خداها موفق‌ترند، چرا که افراد معتقد بیش‌تر برای رسیدن به اهداف بلند مدت خود تلاش می‌کنند و در این راه مداومت دارند.

 

این افراد با احتمال کم‌تری نسبت به دیگران سراغ سوء مصرف مواد مخدر می‌روند، معمولا در دوران تحصیل موفقیت‌های بیش‌تری کسب می‌کنند، رفتارهای سالم‌تری از خود بروز می‌دهند، کم‌تر دچار افسردگی می‌شوند و عمر طولانی‌تری هم دارند.

 

مایکل مک‌کالوق استاد دانشگاه میامی نتیجه هشت دهه تحقیقات مختلف در مورد دین، مذهب و اعتقاد به خدا را که روی گروه‌های مختلفی از مردم در سراسر جهان انجام شده بود مورد بررسی قرار دادند. با تحقیق کردن در دسته بسیار متنوعی از فاکتورها مانند زمینه‌های اجتماعی، روانشناسی، اقتصادی، عصب‌شناسی، محققان متوجه شدند رفتارهای مذهبی پیروان ادیان را ترغیب به کنترل بیش‌تر خود می‌کند.

 

دانشمندان معتقدند این که یک فرد بتواند خود را کنترل کند و برای زندگی خود قانون‌های خاصی را وضع کند نقش بسیار زیادی در موفقیت او دارد، اما متاسفانه نسبت به این معیارها توجه زیادی صورت نمی‌گیرد. محققان متوجه شدند دعا خواندن و ارتباط با خداوند روی قسمت‌هایی از مغز انسان‌ها اثر می‌گذارد که ارتباط زیادی با کنترل شخصی دارد. این موضوع که افراد مذهبی‌تر توانایی بیش‌تری در کنترل خودشان دارد می‌تواند توضیح دهنده این موضوع باشد که چرا معتقدان به یک دین کم‌تر از دیگران به سراغ مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی می‌روند و کم‌تر از دیگران به دلیل مشکلات اجتماعی و اخلاقی و ارتکاب به جرم به زندان می‌افتند.

یک شنبه 25 دی 1390برچسب:بیعت, :: 6:10 ::  نويسنده : ABD

خدایا،

شب، منتظر پایان روز ابری خاکستری ست تا مستانه ببارد،
اما من، منـتـظر آغاز شب تا برایت عاشقانه بگریم!

دوستت دارم خدای من...

 

 

بیعت ها فرق می کنند     

    درشام دست می دهند  

        در کربلا دست می دهند

 

شنبه 24 دی 1390برچسب:, :: 14:22 ::  نويسنده : ABD

 

عطیه عوفی می‌گوید: به همراه جابر بن عبدالله انصاری برای زیارت امام حسین بن علی (علیه السلام) از مدینه خارج شدیم. هنگامی که به کربلا رسیدیم، جابر کنار فرات رفت و غسل نمود و جامه‌ای به تن کرد و بدن خود را معطر نمود. قدم از قدم بر نمی‌داشت مگر آنکه ذکر خدا می‌گفت. هنگامی که به کنار قبر مطهر رسیدیم خطاب به من گفت که دست مرا بر روی قبر مطهر بگذار. من نیز این کار را نمودم. در این هنگام غش کرد و به روی قبر افتاد. مقداری آب بر رویش زدم، هنگامی که به هوش آمد، سه بار ترنم نمود:

 

یا حسین، یا حسین،  یا حسین

 

سپس خطاب به مرقد مطهر سید الشهدا (علیه السلام) گفت: دوستی که دوست خویش را اجابت نمی‌کند . . .

 

 هنگامی که کلام بدین جا منتهی شد، جابر خود پاسخ خود را این گونه داد: چگونه مرا پاسخ دهی در حالی که سر از بدن مطهرت جدا گشته است و در این هنگام بود که جابر شروع به زیارت سید الشهدا و زمزمه با مولای خویش نمود ...

 

آری این است رسم دلدادگی و عشق به حسین عزیز

 

هر کس که عاشق است به خوبی میداند که چرا جابر بن عبدالله انصاری در آن حال غش کرد.

از وبلاگ امام حسین عزیزم

 

شنبه 24 دی 1390برچسب:, :: 11:11 ::  نويسنده : ABD

Charlie Chaplin.jpg

  * از دشمن خود یکبار بترس و  از دوست خود هزار بار .  

* خوشبختی  فاصله  بین بدبختی  تا بدبختی دیگر است .  

*ازدواج مثل بازار رفتن است تا پول و احتیاج و اراده نداری بازار نرو .  

* انسان اگر فقیر و گرسنه باشد بهتر از آن است که پست و بی عاطفه باشد .  

* درخشان ترین تاجی که مردم بر سر می نهند در آتش کوره ها ساخته شده است .  

*مردمان روی زمین استوار ، بیشتر از بندبازان روی ریسمان نااستوار سقوط می کنند .  

* شکست خوردن ناراحتی ندارد . آدم باید شجاع باشد تا بتواند از خودش یک احمق بسازد . 

* وقتی زندگی صد دلیل برای گریه کردن به شما نشان میدهد ،شما هزار دلیل برای خندیدن به آن نشان دهید.  

* من دریافته ام که ایده های بزرگ هنگامی به ذهن راه می یابند که مصمم به داشتن چنین ایده هایی باشیم .  

* دنیا آنقدر وسیع است که برای همه مخلوقات جا هست. به جای آن که جای کسی را بگیرید، تلاش کنید جای واقعی خودتان را بیابید. 

  * خودپسندی زنها بزرگترین علت بدبختی ایشان و نابودی خانواده هاست . هیچ چیز به اندازه خودپسندی زنها بنیان خانواده را نابود نکرده است

جمعه 23 دی 1390برچسب:, :: 11:50 ::  نويسنده : ABD

ای امام زمان(عج):چشم های من ازدوریت کنون مثل آسمان بارانیست ابرهامیبارندوآرام میشونداماچشمهایم میبارندوبیقرارترمیشوندکاش تاابرهاآرام نشده اندبیایی!

پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:, :: 22:1 ::  نويسنده : ABD

 

 

حسین علیه السلام همچون خورشیدی، قرنهاست که هر روز می درخشد و تازگی دارد ... 

 افسوس از چشمهایی که تنها ده روز از سال ، از نورش بهره می برند  .

پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:, :: 16:25 ::  نويسنده : ABD

ده چیز که خداوند در مورد آن ها از تو سوال نمیکند! 

1.خواهد پرسید که چند نفر را که وسیله نقلیه نداشتند به مقصد رساندی؟ 

2. خداوند از تو نخواهد پرسید زیربنای خانه ات چند متر بود،بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر در خانه ات خوشامد گفتی؟ 

3. خداوند از تو نخواهد پرسید که چه لباس هایی در کمد داشتی، بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر لباس پوشاندی؟ 

4.خداوند از تو نخواهد پرسید بالاترین میزان حقوق تو چقدر بود، بلکه از تو خواهد پرسید آیا سزاوار گرفتن آن بودی؟ 

5.خداوند از تو نخواهد پرسید عنوان و مقام شغلی تو چه بود، بلکه از تو خواهد پرسید آیا آن را به بهترین نحو انجام دادی؟ 

6.خداوند از تو نخواهد پرسید چه تعداد دوست داشتی، بلکه از تو خواهد پرسید برای چند نفر دوست و رفیق بودی؟ 

7.خداوند از تو نخواهد پرسید در چه منطقه ای زندگی میکردی،بلکه از تو خواهد پرسید چگونه با همسایگانت رفتار کردی؟ 

8.خداوند از تو نخواهد پرسی پوست تو به چه رنگ بود، بلکه از تو خواهد پرسید که چگونه انسانی بودی؟ 

9.خداوند از تو نخواهد پرسید چرا اینقدر طول کشید تا به جست و جوی رستگاری بپردازی، بلکه با مهربانی تو را به جای دروازه های جهنم به عمارت بهشتی خود خواهد برد. 

10.خداوند از تو نخواهد پرسید که چرا این مطلب را برای دوستانت نخواندی،بلکه از تو خواهد پرسید آیا از خواندن آن برای دیگران در وجدان خود احساس شرمندگی میکردی؟

پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:, :: 16:3 ::  نويسنده : ABD

 

 

از آنجا که «دوستی» یکی از فراگیرترین رابطه‏های انسانی میان مردم است، بجاست که این موضوع را با تأمل بیشتری مورد توجه قرار دهیم.

نعمتِ «دوست»

از قدیم گفته‏اند: هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار.

دوست، همدم تنهایی های انسان، شریک غمها و شادیها، بازوی یاری‏رسان در نیازمندیها، تکیه‏گاه انسان در مشکلات و گرفتاریها و مشاور خیرخواه در لحظات تردید و ابهام است.
بعضی از مردم، به خاطر خصلتهای خودخواهانه یا توقعات بالا یا تنگ‏نظری یا سختگیری یا دلایل دیگر، نمی‏توانند برای خود، دوستی برگزینند و از «تنهایی» درآیند. این به تعبیر حضرت امیر(ع) نوعی ناتوانی و بی‏دست و پایی است.

هم دوست یافتن، «هنر» است، هم دوست نگه داشتن، هم دوستیهای تعطیل شده و به هم خورده را دوباره پیوندزدن و برقرار ساختن. علی(ع) می‏فرماید:

«اَعجَزُ الناسِ مَنْ عَجَزَ عَن اکتسابِ الأخوان، وَ اعجزُ منه مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفَرَ بِهِ مِنهم»
ناتوانترین مردم کسی است که از دوستیابی ناتوان باشد. ناتوانتر از او کسی است که دوستانِ یافته را از دست بدهد و قدرت حفظ آنها را نداشته باشد.

تأمل در اینکه چه خصلتها و برخوردها و روحیه‏هایی سبب می‏شود انسان، دوستان خود را از دست بدهد و تنها بماند، یا آنکه از آغاز، نتواند دوستی برای خویش بگیرد، ضروری است. سعدی گفته است: «دوستی را که به عمری فراچنگ آرند، نشاید که به یک دم بیازارند.»

همرنگ و هماهنگ

دوستان هر کس، مبنای قضاوت دیگران نسبت به اخلاق و شخصیت و افکار او است. بعلاوه، تأثیرپذیری انسان از دوستان، در سنین مختلف، چه کودکی، چه جوانی و چه حتی میانسالی، بسیار است. از این‏رو دقت در گزینش «دوستِ موافق»، به سلامت اخلاقی و رفتاری انسان کمک می‏کند. به فرموده حضرت علی(ع):

«الصّاحِبُ کالرُّقعَةِ فاتَّخِذْهُ مشاکِلاً»

دوست، همچون وصله جامه است، پس آن را هم‏شکل و هم‏سان با خودت برگزین.

ارتباط قلبی و درونی میان انسانها، به پیوندهای اجتماعی و بیرونی می‏انجامد. روابط اجتماعی هم، در روحیات و اخلاق افراد، اثر می‏گذارد. بنابراین، آنان که به تعالی فکر و سلامت اخلاق و تهذیب نفس و تکامل شخصیت خویش علاقه‏مندند، ناگزیر باید در انتخاب دوست، «معیارهای مکتبی» را لحاظ کنند و به آنچه از دوست «می‏گیرند»، اهتمام ورزند. اینکه گفته‏اند:

تو اول بگو با کیان زیستی

پس آنگه بگویم که توکیستی

نشان‏دهنده معیارِ «دوستان» در ارزیابی شخصیت یک فرد است که مردم نیز آن را در داوریها و ارزیابیهای خویش به کار می‏گیرند.

این سخن زیبای حضرت رسول(ص)، خواندنی و شنیدنی است:

«مَثَلُ الجلیسِ الصّالحِ مَثَلُ العَطّارِ، اِنْ لم یُعْطِکَ مِنْ عِطرِهِ اصابَکَ مِنْ ریحِهِ و مَثَلُ الجلیس السّوءِ مَثَلُ القَیْنِ اِنْ لم یُحْرِقْ ثوبَکَ اصابَکَ مِنْ ریحِه»

مَثَلِ همنشین شایسته و خوب، مثل عطّار است، که اگر از عطر خودش هم به تو ندهد، ولی از بوی خوش او به تو می‏رسد، و مَثَل همنشین بد، همچون کوره‏پز آهنگری است که اگر لباس تو را هم (جرقه‏های آتش کوره) نسوزاند، ولی بوی کوره به تو می‏رسد!

این همان سروده حکمت‏آمیز سعدی است، در مورد گِل خوشبوی در حمام، که در اثر همنشینی با گُل، معطّر می‏شود و از «کمال همنشینی» بهره می‏برد، «و گرنه من همان خاکم که هستم! ...»

دوست شایسته

در منابع دینی، در اینکه «دوست خوب» کیست؟ و با چه کسانی باید دوستی و موّدت داشت و از معاشرت و همنشینی چه کسانی باید پرهیز کرد، و ... احادیث بسیاری است، با رهنمودهای کاربردی و جالب.

در صدد بررسی و نقل این گونه احادیث نیستیم، اما در قلمرو بحث از آداب معاشرت با دوست و آیین دوستی، توجه به نکاتی که به عنوان صفات دوست خوب مطرح شده است، ضروری است. همان معیارها، حاوی دستورالعمل چگونگی معاشرت هم هست. به عنوان نمونه به یکی از این روایات، اشاره می‏کنیم.

امام حسن مجتبی(ع) در بستر بیماری بود و پس از آن مسمومیت که به شهادتش منجر شد، در دیداری که جُناده (از اصحاب وی) با حضرت داشت، امام چنین توصیه فرمود:
«اِصْحَبْ مَنْ اِذا صَحِبْتَهُ زانَکَ، وَاِذا خَدِمْتَهُ صانَکَ وَ اِذا اَرَدْتَ منه مَعوُنَةً اَعانکَ و ...»

«با کسی همنشینی و مصاحبت و دوستی کن که:

1ـ هرگاه با او همنشین شدی، مایه آراستگی تو باشد،

2ـ آنگاه که خدمتش کنی، تو را نگهبان باشد،

3ـ هرگاه از او یاری خواستی، کمکت کند،

4ـ اگر سخنی گفتی، تو را تصدیق کند،

5ـ اگر (بر دشمن) حمله بردی، قدرت وصولت تو را بیفزاید،

6ـ اگر دستت را به فضل و نیکی دراز کردی، او هم دست، پیش آورد،

7ـ اگر در تو (و زندگیت) رخنه‏ای پدید آمد، آن را برطرف سازد،

8ـ اگر از تو نیکی دید، آن را در شمار و حساب آورد،

9ـ اگر چیزی از او طلبیدی، عطا کند،

10ـ و اگر تو ساکت بودی (و چیزی نخواستی) او آغاز کند (و نیازت را برطرف سازد).

اینها اوصاف کسی است که شایسته رفاقت و دوستی از دیدگاه امام مجتبی(ع) است. از اینها برمی‏آید که آیین دوستی عبارت است از: آراستن دوست، یاری رساندن، قدرشناس بودن، تقویت کردن، همکاری داشتن و در راه دوست، فداکاری و خدمت کردن.

از سوی دیگر، اگر در سخنان ائمه از دوستی با بعضی نهی شده، آنها نیز به عنوان صاحبان «رفتار ناپسند» محسوب می‏شوند که در قلمرو آیین دوستی نمی‏گنجد، از قبیل: عیبجویی، نابخردی، کینه‏توزی، پرتوقّعی، کم‏ظرفیّتی، بددهانی و بدزبانی، بی‏تقوایی، لجاجت و ستیزه‏جویی، شوخیهای بیجا و آزاردهند، خودپسندی و بدرفتاری و از این دست خصلتها و رفتارها. اینها، هم موجب کاهش دوستان و سستیِ دوستیها می‏گردد، و هم شیوه‏های ناپسند در معاشرت با دوستان است که باید از آنها پرهیز کرد.

دوستی حدّ ومرزی دارد که باید آن حریم حفظ و آن حق، ادا شود. امام صادق(ع) در سخن بلندی این حدود و حقوق را بیان فرموده، می‏افزاید: مراعات این حدود، در هر کس بود (همه‏اش یا مقداری) او دوست است، و گرنه نسبت دوستی و صداقت به او نده. این پنج نکته عبارت است از:
اول: آنکه نهان و آشکار دوست، برای تو یکسان باشد.
دوم: آنکه زینت تو را زینت و آراستگی خودش ببیند و عیب و نقصان تو را عیب خویش بشمارد.
سوم: اگر به ریاست و ثروت و پست و مقامی رسید، این پست و پول، رفتار او را نسبت به تو عوض نکند. چهارم: اگر قدرت و توانگری دارد، از آنچه دارد نسبت به تو دریغ و مضایقه نکند.
پنجم: (که جامع همه آنهاست) اینکه تو را در گرفتاریها، رها نکند و تنها نگذارد.

آری ... اینهاست آیین دوستی و برادری دینی.

جلوه دوستی کامل و راستین، در موّدت قلبی، حفظ حرمتها، مراعات حقوق، یاری در هنگام نیاز و مساعدت در وقت گرفتاری است و بدون اینها ادعای دوستی پذیرفته نیست.

امام علی(ع) می‏فرماید: مردم، جز با امتحان و آزمایش شناخته نمی‏شوند. پس همسر و فرزندانت را در حال غیبت و نبودنت امتحان کن، و دوستت را در مصیبت و گرفتاری، و خویشاوندان خود را هنگام نیازمندی و تهیدستی ... «وَ صَدیقَکَ فی مُصیبَتِکَ».

دوست بی‏عیب؟!

واقعگرایی در همه مسایل، پسندیده است، از جمله در دوستیابی و دوست‏گزینی.
بعضیها چنان آرمانی فکر می‏کنند که از واقعیتهای ملموس و عینی فاصله می‏گیرند و در عالم خیال و ذهن، سیر می‏کنند. «دوستِ بی‏عیب» از این گونه آرمانهای دست‏نیافتنی است.
البته باید کوشید تا حد امکان و توان، در دوستیها سراغ افرادی رفت که که نقطه‏ضعف کمتری داشته باشند و اگر بی‏عیب باشند، چه بهتر. ولی ... آیا انسان بی‏عیب (غیر از معصومین) می‏توان یافت؟ هر کس در موردی ممکن است نقصان و نقطه‏ضعفی داشته باشد.
همان طور که طالبانِ همسر ایده‏آل و صد در صد بی‏عیب و نقص، مجرد و بی‏همسر می‏مانند، آنان هم که در پی دوستِ صد در صد بی‏ضعف باشند، تنها می‏مانند. این حقیقت، به عنوان توجه به یک واقعیتِ عینی در کلام مولا علی(ع) این گونه آمده است:

«مَنْ لم یُواخِ الاّ مَنْ لا عَیْبَ فیهِ قَلَّ صدیقُهُ»

کسی که بخواهد جز با افراد بی‏عیب دوستی و برادری نکند، دوستانش کم خواهند شد.

نکات دیگر ...

در باب دوستی، گوهرهای فراوانی در گنجینه‏های حدیثی ما نهفته است که در این مختصر، مجال بسط سخن نیست. برای اینکه از آن محتواهای سودمند و کاربردی بی‏بهره نباشیم، در اینجا فهرستی از نکات دیگر که در آیین دوستی باید به کار بست، می‏آوریم که برگرفته از احادیث این موضوع است:

* از هر چیز، تازه‏اش را انتخاب کن و از دوست، قدیمی‏اش را.

* از نشانه‏های بزرگواری انسان، حفظ دوستان قدیمی است.

* بهترین دوستان، آنانند که در نصیحت و خیرخواهی، سازشکاری و مصانعه نمی‏کنند، عیبهایتان را به شما می‏گویند، در کارهای اخروی کمک‏کار شمایند، شما را از گناهان باز می‏دارند، و از لغزشهای شما چشم می‏پوشند.

* دوست خود را خیلی عتاب و سرزنش نکنید که «کینه» می‏آورد.

* بدترین دوستان، آنانند که دوستی آنان، شما را به تکلف و رنج و زحمت بیندازد.

* دوست واقعی کسی است که عیب دوست خود را در نهان به خودش بگوید، نه در آشکارا و نزد دیگران.

* هرگاه با کسی دوست شدید، از نامش، نام پدرش، نام قبیله و شهر و دیارش بپرسید، که این گونه کسب شناختها نشانه صدق در دوستی است.

* هرگاه به دوستی علاقه و محبت داشتید، آن را ابراز کنید و به او بگویید، که موجب افزایش محبت و علاقه‏مندی می‏شود.

* آنچه از دوست می‏رسد تحمل کنید، تحمل و بردباری، عیبها را می‏پوشاند.

* برادران و دوستانتان را نسبت به هر خطا مؤاخذه و محاسبه نکنید، که دوستانتان کاهش می‏یابند.

* خداوند، تداوم دوستیها را دوست می‏دارد. پس بر دوستیهای خود، استمرار بخشید.

* با کسانی که صرفا از روی طمع یا ترس یا تمایلات یا برای خوردن و نوشیدن با شما دوست می‏شوند، دوستی نکنید. در پی یافتن دوستانِ باتقوا باشید!

* محبت و دوستی خود را بیجا و بی‏مورد صرف نکنید، که این گونه دوستیها در معرض گسستن است.
پایان این نوشته را با حدیث جالبی از امیرالمؤمنین(ع) قرار می‏دهیم که ما را به مراعاتِ حقوق دوستان و برادران دینی فرا می‏خواند و از زیر پا گذاشتن حقوق آنان به بهانه دوستی و خودمانی بودن، نهی می‏کند. علی(ع) می‏فرماید: «حق برادر دینی خود را با اتکّاءِ به رابطه‏ای که میان تو و او است، ضایع مکن، چرا که هرگز، کسی که حقش را ضایع و تباه کرده‏ای، برادر تو نیست:
«لا تُضیعَنَّ حَقَّ اَخیک اِتکّالاً عَلی ما بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ، فانّه لَیْسَ لَکَ بِاَخٍ مَنْ اَضَعْتَ حَقَّهُ»
قدر دوستیها و پیوندهای عاطفی و دوستانه را بدانیم،

از دوستان صادق و وفادار و پاک و پرهیزکار، دست برنداریم،

چراغ محبت را در دلهای خویش، روشن و شعله‏ور نگاه داریم،

از زخم زبان و کلمات تحقیرآمیز و برخورد دشمنی‏برانگیز با دوستان برحذر باشیم،

«آیین دوستی» را بشناسیم و به کار بندیم.

 

چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, :: 10:50 ::  نويسنده : ABD

تا کی برای دیدن رویت دعا کنم؟

تا کی دو دست خویش به سوی خدا کنم؟

 

در پیشگاه قدس تو از خاک کمترم

بگذار خاک پای تو را توتیا کنم

 

امّید زندگانی من ، مهدی عزیز!

من آمدم به درگه تو التجا کنم

 

با این زبان الکن و این طبع نارسا

هر جا روم برای ظهورت دعا کنم

 

جبریل مفتخر به گدایی کوی توست

لایق نیَم گدای تو خود را صدا کنم

 

با نامه ای سیاه به درگاهت آمدم

شاید تو را ز آمدن خود رضا کنم

 

 

دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, :: 22:14 ::  نويسنده : ABD

دو چیزراپایانی نیست :

یکی جهان هستی و دیگری حماقت انسان .

البته در مورد اولی مطمئن نیستم!!!

 آلبرت انیشتین

شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 15:58 ::  نويسنده : ABD

 اس ام اس های بسیار زیبا در مورد خدا 

با تمام وجود گناه کردم و در تکرار آن اصرار؛     

   اما!

نه نعمتش را از من گرفت، نه گناهانم را فاش کرد؛    

   اگر اطاعتش را کنم چه می کند ...؟      

                            «دکتر علی شریعتی»

چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:, :: 22:39 ::  نويسنده : ABD

 

من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای  خالی می اندازم، دختر تو باید باچشمان بسته یکی از این دو  را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده  می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز  بخشیده می شود، امااگر او حاضر به انجام این کار نشود  باید پدر به زندان برود.

این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین  آنجا پر از سنگریزه بود. در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که  چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسهانداخت. ولی چیزی نگفت !

سپس پیرمرد از دخترک خواست که  یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد.

تصور کنید اگر شما آنجا بودید چه کار  می کردید ؟ چه توصیه ای برای آن دختر داشتید ؟

اگر خوب موقعیت را تجزیه و  تحلیل کنید می بینید که سه امکان وجود دارد :

1ـ دختر جوان باید آن پیشنهاد  را رد کند.

2ـ هر دو سنگریزه را در بیاورد و نشان دهد که پیرمرد تقلب کرده  است.

3ـ یکی از آن سنگریزه های سیاه را بیرون بیاورد و با پیرمرد ازدواج کند  تا پدرش به زندان نیفتد.

لحظه ای به این شرایط فکر کنید. هدف این حکایت  ارزیابی تفاوت بین تفکر منطقی و تفکری است که اصطلاحا جنبی نامیده می شود. معضل این  دختر جوان را نمی توان با تفکر منطقی حل کرد.

به نتایج هر یک از این سه  گزینه فکر کنید، اگر شما بودید چه کار می کردید ؟!

و این کاری است که آن  دختر زیرک انجام داد :

دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه  را برداشت و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود، وانمود کرد که  از دستش لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه  های
دیگر غیر ممکن بود.

در همین لحظه دخترک گفت : آه چقدر من دست و پا  چلفتی هستم ! اما مهم نیست. اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم معلوم می  شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است....

و چون سنگریزه ای  که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد. آن پیرمرد هم  نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و  دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه
حیرت کرده است.

نتیجه ای که 100 درصد  به نفع آنها بود.

1ـ همیشه یک راه حل برای مشکلات پیچیده وجود  دارد.

2ـ این حقیقت دارد که ما همیشه از زاویه خوب به مسایل نگاه نمی کنیم.

3ـ هفته شما می تواند سرشار از افکار و ایده های مثبت و تصمیم های عاقلانه  باشد.

..

روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید  پول زیادی را که ازیک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد.

کشاورز دختر زیبایی  داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز  نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دخترکشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد ودخترش از شنیدن این حرف  به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت : اصلا  یک کاری می کنیم
درباره وبلاگ

سلام.خوشحالم که به دیدارمن امدید.خوشحال میشم با نظراتتون بهم کمک کنید .امیدوارم از وب خودتون خوشتون بیاد و لحظات خوبی راداشته باشید.بازم بهم سر بزنید... آرزومند آرزوهایتان هستم.
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوانAndroidو آدرس lordabd.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

حالا دیدید که موافق موافق موافقم...پس دل دل نکن... لینک کن...





نويسندگان